مروری بر خاطرات گذشته شهر بانه (دیروز و امروز بانه)
دیروز تجربه گرانبهایی برای امروز ما است، امروز را باید دریابیم،فردا هنوز نیامده ، اما باید با نگاه به آینده گام برداشت.
بدانید که با تلاشهای فراوان، آنچه را پیش رو دارید ، نتیجه تلاش ماهها و ساعات متوالی ، صرف جمع آوری و دسته بندی این مجموعه ها شده است . می خواهم که با مشارکت دسته جمعی در پویایی باورها ، سنت ها و آداب و رسوم مردانی که با فقر و بیماریهای مسری دست و پنجه نرم می کردند ، تا فرزندانشان بتوانند بر ستونهای هر چند ناچیزی که در چنته داشته ، قادر باشند به دلیر مردانی مبدل گردند تا نواقص و عیب های آنان را تحت پوشش قرار دهند و با دلی آکنده به آینده ای تابناک راه پرفروغ خود را جستجو نمایند. خوشبختانه بخشی ازآنرا امروز در میان خود می بینیم ، که چگونه فضای تاریک نیم قرن گذشته مردم را از دسترسی به هر گونه امکانات معنوی، بهداشتی ، جاده وسایر امکانات عمومی باز داشته بود یا در اواخر آن به خاطر نداشتن پزشکانی ، چگونه اندک پزشکان هندی ، پاکستانی یا بنگلادشی با زبان بی زبانی مریضان ما را مداوا می کردند، یا ناچاربودن راهی سایر شهرها گردند. اما امروز متخصصین توانمند شهرمان و همه مناطق کردستان در یاری رساندن به نیازمندان مشغول تلاش و سازندگی هستند.
بخشی از اهداف من ، نگارش این رویدادها است. به این خاطر از همه می خواهم که در حد توانشان مارا یاری و نکات مورد نظر همگانی را، با ما در میان بگذارید. باشد با همراهی و همگامی همدیگر ، یادگار ارزشمندی از خاطرات نیم قرن گذشته پدران و مادران خود را گردآوری و به عنوان یک کتاب ارزشمند در معرض دید آیندگان قرار گیرد.
مقدمه :
در جهان امروز برای تجزیه و تحلیل یک قوم یا ملتی به پیشینه آنها ،بر مبنای داده های موجود که بازتاب افکار ، اندیشه ها ، رویدادها و پیامدها یی ،که همراه با آنان به وقوع پیوسته ؛مطالعه آغاز می گردد.
امروزه ملتی زنده و پا برجا خواهد ماند که بتواند آثار مکتوبی از وقایع گذشته خود را به جای بگذارد.زیرا زندگی در هر جامعه ای عبارت از مجموعه ای از دوران های انتقالی است . هر دوره یا مرحله، پلی است بین دو دوره متفاوت تاریخ زندگی. در این دورانهای انتقالی فرایند تغییر و تحولها، با پایان یافتن یک مرحله و آغاز شدن مرحله ای دیگر دیده می شود. هر تغییر و ورود به مرحله جدید با خود نقش ها، وظایف و خطرات و آسیب های خاصی را به همراه دارد. اینها چرخه های تاریخی ماهستند، عدم آگاهی از چرخه های تاریخی بوجود آورنده بسیاری از تنش ها و مشکلات جوامع امروزی و آینده خواهند بود.
اگر ما امروز به تاریخ چند هزار ساله خود می بالیم به خاطر آثار باستانی بی بدیل معماران ، دانشمندان ، نویسندگان ، شاعران ، مبتکرین و مخترعین و نهایتاً اندیشمندان به نام در این عرصه ها به وقوع پیوسته است. در واقع همه آنها برایند ،تلاشها و رشادتهای مردمی که در هر عصری زیسته و با تمام توان خود در راه پیشرفت سرزمین شان صادقانه اقدام کرده اند، میسر گشته است.
بنابراین باید در هر عصری به درازای گذشت زمان ، وقایع و رویدادها را نگاشت. هر چند ممکن است در این مسیر دچار کاستیهای چون تلخ کامیها ، زبونیها ، بی خردیها و دگرگونیهای بیشماری شده یا برعکس شاهد شادکامیها ، سربلندیها و خردمندیهای فراوان شده، باشند. اما همه اینها رویدادهای تاریخی هستند ، اینها درس ها و تجارب گرانبهای گذشتگان ما هستند ، بدون بررسی این رویدادها که چرا زمانی آواره شدیم و بیشترین مصیبت ها را تحمل کردیم یا به موفقیت های دست یافتیم چه بوده اند؟ باید دانسته شوند. اینها مراحل انتقالی(گذر) یاعبور از مرحله ای و رسیدن به مرحله دیگری است.
در هر مرحله از دورانهای انتقالی ، افراد جامعه، با چالش هایی مواجه می شوند، گاهی باعث می شوند تا مهارت های جدیدی را کسب و آنرا رشد دهند. گسترش و رشد اینگونه مهارت ها به افراد جامعه کمک می نماید ، تا بر تغییراتی که جوامع ما (سنتی و غیرسنتی) با آن روبه رو خواهند شد، مؤثر باشند. وقوع بسیاری از وقایع در جامعه به راحتی قابل پیش بینی بوده و سیاستمداران ومتخصصین می توانند با جمع بندی رویدادها ،مردم را برای رویارویی با آنها آماده کنند.
دوران های انتقالی ممکن است تدریجی و ناگهانی باشند و ممکن است تأثیری مثبت یا منفی بر جوامع برجای گذارند .در این دوران تغییر و انتقال، سیاستمداران ما، باید نحوه نگرش و عملکرد خود را نسبت به الگوهای قدیمی و ناکارامد تغییر دهند و برای رسیدن به جامعه ای بهتر و برتر دربحبوحه تغییرات، برنامه های مناسب را طرح ریزی تا به الگوهای نوینی دست یابند.
به زندگی نیاکان ما در شهر بانه در این نیم قرن گذشته نظری بیفکنید ، چگونه مردان ان جامعه که ما امروز در باره آنها صحبت می کنیم در آن محیط بسته با آنهمه کمبود و نارسایی، چگونه در مبارزه با زندگی اقدام کرده و فرزندان آنها در امروز چگونه دچار تحول( سایت بانه پدیا مقالات منطقه تجاری بانه و ... ) شده اند. این تغییرات چه در ابعاد درونی جامعه و چه در ابعاد بیرونی آن، قابل لمس است.
این امری طبیعی است و دورانهای انتقالی و گذر همراه با باز شدن محیط های بسته ، شاهد تغییرات فراوانی خواهند شد. شما به عینیت می بینید بسیاری از فقرای دیروز به صاحبان ثروت و قدرت امروزی مبدل شده اند و تعدادی از صاحبان قدرت و ثروت دیروزی با پسروی و یا درجا زدن مواجه گردیده اند. یا در ابعاد بیرونی این رخدادها ،چگونه یک شهر منزوی و مرزی به یک مرکز تجاری فوق العاده در سطح کشوری مبدل گشته است.
آیا این روندها ، همچنان یار و مددکار آنان در مراحل بعدی خواهد بود؟ بنابراین با بررسیهای همه جانبه و گذر از یک دوره و رسیدن به دوره های بعدی ، می توان ، آثار مثبت ومنفی آنرا بازکاوی نمود.
نسل حاضر باید بداند و بکوشید که به آسانترین شیوه های ممکن آنها را بررسی و تجزیه و تحلیل نمایند. تلاش نمایند که در مسیرهای انحرافی که گذشتگان ما به خاطر دست یابی به اندک پست و مقام یا بدست آوردن اندک سرمایه ای آنرا به تاراج ندهند. زمانی ما می توانیم از ثروتهای مادی و معنوی موجود، بهترین بهره برداریها ببریم که همگان در راستای وحدت ملی سرزمینی که به همه ما تعلق دارد، به چرخش و به حرکت در آیند.
مسلما با این شناخت آسانتر خواهیم توانست پله های ترقی و سرافرازی را در کمال هوشیاری و بیداری در مقاطع تاریخی ایفا نمایند.
می گویند وقتی اسکندر به تصرفات فراوانی در ایران رسید و با فرهنگ و تمدن فوق العاده ایرانیان دست یافت ، می اندیشید که چگونه این ملت هوشمند با آن همه آثار و ابنیه تاریخی را اداره نماید .از قضا، ارسطو که معلم و مشاور او بود ،به او پندهایی را یاد آوری کرد، برای پایداری سرزمینهای فتح شده، باید بذر کینه ، نفرت و جدایی بین اقشار مردم و حاکمان را فراهم تا به آسانی بتوانی بر آنچه با خون هزاران جان فدا بدست آورده اید،باقی بمانید.
به عبارت دیگر افراد کم خرد و ناآگاه را در پست ها و مقامهای عالی بگذار و کارهای پست و معمولی را به دانایان بسپار تا همواره بذر کینه و نفرت حاکم گردد و شما در آرامش کامل حکومت کنید.
این اندیشه امروز مثل معروفی شده است . اگر میخواهی حکومت کنی بذر نفاق و تفرقه را بیفکن و حکومت کن.
واقعیت این است که ما چندین قرن است در بعضی مقاطع تاریخی گرفتار این ترفندهای که در قبل از میلاد مسیح اتفاق افتاده و بارها و بارها در سرزمین پر افتخار ایران از طرف نویسندگان و دانشمندان مکتوب و یادآوری شده است . اما بازهم برای صدمین بار گرفتار نابخردیهای فردی و جمعی شده و بلاهای خانمان براندازی را از خود برجای گذاشته و ممکن است باز اتفاق بیفتد.
می گویند آن فرد ناآگاهی که قبل از ورود چنگیز خان مغول به ایران راه این کشور را به او نشان داد باعث کشته شدنها میلونها نفر در سراسر کشور و تسلط بر کشوری با بالاترین تمدن گردید. زیرا در بعضی مناطق از سر کشته ها مناره ها را ساختند تا آنانی که می بینند، درس عبرت بگیرند، که منبعد حرکتی در جهت استقلال و آبادانی کشورشان بر ندارند. اما هر چند این سلطه گری طولانی گردید ولی با تدابیر دور اندیشانه ای که عالمان و مشاوران انان در این سرزمین بکار برده شد ، آنها را بعد از مدتها در خود حل کردند.
آنچه ذکر شد تنها نکات کمی هستند و مقدمه بیش از حد به دراز کشید .
بنابراین مجددا تقاضای حس همکاری و مشارکت فعال تر، همه علاقمندان در این مسیر پر نقش و نگار را دارم . تا هوشیار تر از گذشته گام برداریم تا مسیرهای تا درست پیموده شده را تکرار ننماییم . و اگر خود توان واکاوی آنها رانداشتیم دیگران تجزیه و تحلیل های لازم را به عمل آورند و در باره ما و عقاید و افکارمان نظر بدهند.
بنابراین امیدوارم با ثبت و ضبط این وقایع و دسته بندی آنها ، این بار با درک و درایت بهتر از گذشتگان گام برداریم . در غیر اینصورت باز هم شاهد درماندگی و دربدری از لانه و کاشانه خود خواهند بود.
از دیگر اهداف این مجموعه حرکتی نو ،تلنگری دگر بار برای آنانی که می توانند مثمر ثمرترباشند . نهایتا برای آنانیکه که در این جهت می توانند گام بردارند،تا اثری جاودانه را به یادگار بگذارند . باشد که در این عصر که به عصر انفجار اطلاعات نامگذاری شده، بتوانند با جامعیت بیشتر این وقایع را ثبت و ضبط نمایند.
من در حالیکه این سطور را می نگاشتم بارها تاسف می خوردم، چرا بیش از این که صاحبان تجارب ارزشمندی را در کنار خود داشتم آغازگر این رویدادها نبودم . شما هم بدانید ،تا چشم بازکنید، عمر مفیدتان از دست خواهید داد . بنابراین از همه آنانی که در این راه می توانند مثمر ثمر باشند،قلم بر گیرند و به رسالت تاریخی خود جامعه عمل به پوشند.
زیرا تجربه های تاریخی ، سرمایه های ملی ما هستند . برای بدست آوردن آنها ، انسانهای بیشماری در طول تاریخ کشته شده ، زخمی یا آواره شده اند .
بلی این رویدادها شناسنامه ملی ما هستند و همه آنچه در تاریخ ما نگاشته شده ، باید با دقت و علاقمندی فراوان به خوانیم . زیرا اگر می خواهیم شرایط خود را دریابیم ، باید حتما گذشته خودرا تحلیل کرد. نادیده گرفتن و ندانستن رویدادها ،مسیر برزسی ها را به کج راهه خواهد برد. زیرا این رویدادها سرگذشت پدران و مادران ما هستند و همین نکات است که ما را به علل اینکه چرا در زمانی مطیع و در مقاطعی مقتدر و توانا بوده اند، مشخص خواهد کرد.
بررسی همین وقایع هستند که ما را جامعه ای دانا و توانا ببارخواهد آورد و فرزندان برومندمان بر قله های رفیع آن با نگاهی به گذشته ، امروز خود را در می یابند و همزمان با ترسیم دیدگاههای بخردانه به قله های رفیع پیروزی و موفقیت دست خواهند یافت.
مجددا از همه آنانی که مجموعه های زیرین را دنبال می نمایند ، می خواهم ، چنانکه نظرات خاصی داشتند می توانند با در میان گذاشتن آنها به رفع نارساییهای موجود اقدام نمایند. .......................... قطعا پیروزی از آن شما است.
یاآوری:
برای اینکه به توان بصورت بسیار کلی یک مقایسه ساده و قابل درک برای عموم خوانندگان به دور از عناوین کلاسیک بین زندگی امروز با نیم قرن گذشته را ترسیم کرد ناچاریم با بعضی شاخص های که از نمود بهتری برخوردارند، این مقایسه انجام پذیرد .
مهمترین شاخص های مورد مقایسه :
مهمترین شاخص های مورد توجه در این مقایسه که به تواند برای غالب خوانندگان مورد توجه قرار گیرند عبارتند از :
شیوه زندگی ، ساختارشهربانه ، سطح دانش و فرهنگ ، بهداشت ، درآم دها ، دید انسانها نسبت به هم ، کشاورزی و دامداری ،وسایل نقلیه ، تجارت و صنعت ، صداقت و جوانمردی ، حس همکاری و همدلی ، رسانه ها ، صدا و سیما ، آفات آمراض و بیماریها..........
بخش اول- مقایسه شیوه زندگی در پنجاه سال گذشته تا به امروز
شیوه زندگی مردم در نیم قرن گذشته :
اجزای این شاخص را می تواند در چند عامل کلی مانند ساختار شهر و روستا ها ، اماکن عمومی ، پوشش مردم ، منابع آبی ،پخت و پز ، مواد غذایی ، سیستم حمل و نقل ،سیستمهای روشنایی و گرمایی ، پوشاک ، زبان و آداب و رسوم ،....... بیان کرد. اما هر کدام از این عوامل در طی پنج دهه گذشته تا به امروز شاهد تغییرات فراوانی شده اند ، بنابراین ناچاریم آنرا در چند بخش جدا از هم بیان گردند.
محدوده شهر بانه در 50 سال گذشته:
محدوده شهر کوچک بود و از سه کیلومتری نرسیده به دامنه های پایین آربابا (که با باغات انگور پوشیده شده بود) و از پشت اداره برق تا تپه بانه کون (کهنه) ،ازتنها دبیرستان پهلوی سابق بانه (امام غزالی فعلی) و در طول رودخانه آن تا بخشهای وسطی خیابان درمانگاه و محدوده دخانیات تا بخش کوچکی از ساتاوا (بساط آباد) خاتمه می یافت .محله ساتاوا هم از مناطق متروکه و بسیار فقیر نشین بود. در اطراف شهر هنوز آثار جنگلهای بلوط در کوه جنیره و حوالی کانی ملا احمد به خوبی مشهود بود.
نمایی از محدوده شهرستان بانه در 50 سال قبل
خانه ها به جز در موارد معدود غالبا یک طبقه ، گلی(خشت های خام ) و سنگ با ساختارهای ویژه آن دوران ، غالبا سه قسمتی ( یک دالان با دو اتاق )، سقف خانه ها غالبا از چوب بلوط و شاخه و سرشاخه های درختان مناطق جنگلی اطراف ، با دیوارهای پهن ، غالبا دارای یک چاه خانگی 5 تا 12 متری بود. کوچه ها تنگ و باریک بودند. تعداد خیابانها بسیار محدود و غالبا به یک خیابان اصلی و چند خیابان کم اهمیت مانند درمانگاه و بیمارستان خاتمه می یافت.
از آنجاییکه در جامعه 50 سال گذشته بانه ، همه چیز بر مبنای تامین معیشت و تا حدودی خودگردانی خانواده ها پایه ریزی شده بود. هنوز بسیاری از خانوارها دارای تعدادی دام سبک و سنگین بودند . زیرا خرید و فروش لبنیات محدود بود و چندان مرسوم نبود و فروش آن را چندان درست نمی دانستند. به ناچار غالباً در تلاش بودند با دارا بودن فضایی کوچک حداقل یک یا دو گاو شیرده را، در زیر زمین یا آغل کنار خانه داشته باشند. عده ای هم چند تایی مرغ خانگی داشتند تا همواره به توانند با فروش یا معاوضه آن، مشکل پیش آمده را در کوتاهترین زمان ممکن حل و فصل نمایند.
در اوایل صبح و غروب صدای عبور و مرور گله های دام به هنگام عبور و مرور در کوچه ها یا خیابان مشهود بود و فضولات دامها را در فضاهای خالی داخل شهر تلمبار (سه روینگ) می کردند. طبیعتاً فضای بهداشتی شهر متاثر از نگهداری دامها در داخل شهر بی شباهت به روستاهای بزرگ نبود.
جاده های منتهی به بانه عبارت بودند از سقز به بانه ، سردشت به بانه ، بانه به مریوان و مرز عراق (سیران بند فعلی) و بانه به آلوت و مرز عراق .
در حاشیه شهر بانه در حدفاصل بین جاده سقز به سردشت (غرب بانه ) دارای فرودگاهی با جاده شوسه بود که امروز با ساخت و سازهای فراوان از بین رفته است و یک پادگان نظامی در محل فعلی .
آب و هوای شهر بانه :
شهرستان بانه در دامنه های شمالی کوه آربابا و در منطقه ای نسبتا هموار با ارتفاع متوسط 1525متر ارتفاع از سطح دریا قرار دارد. شهر بانه از چند طرف بوسیله کوههایی مانند آربابا (در جنوب )، جنیره در شرق و بابوس و دوزین در شمال بانه احاطه شده است.
آب هوای بانه بر اساس طبقه بندیهای اقلیمی آمبرژه دارای آب و هوای نیمه مرطوب سرد است . در کل زمستانها مرطوب و تابستانها نیمه خشک است. اما گذر از زمستان به تابستان کوتاه است و غالبا دو دوره کاملا مشخص سرد و گرم حاکمیت دارد. میزان بارندگی در گذشته بالای 700 میلیمتر در سال بود. در دهه 50 تا 70 متوسط بارندگی بانه به 570 میلیمتر در سال کاهش یافته است. 71 درصد بارندگیها در فصل سرد سال یا فصل غیر رویشی به وقوع می پیوندد. اگر این میزان بارندگی متعادل تر می بود و حداقل نیمی از آن در فصل رویشی اتفاق می افتاد به بهشتی بی نظیر مبدل می گردید. این میزان به نسبت سردشت (634میلیمتر) و مریوان (764) کمتر است .در آن سالها از اواسط ابانماه تا اوایل فروردین ماه یخبندان ادامه داشت. در کل منطقه بانه در فصل تابستان با کمبود آب مواجه بود. زیرا غالب بارندگیها در فصل غیر رویشی بود.
در غالب مناطق کوهستانی میزان بارش برف بقدری فراوان بود که تا اواسط اردیبهشت ماه در حاشیه جاده ها و غالب دره ها آثار برف به وضوح دیده می شد. در حالیکه امروزه میزان بارشها به قدری کاهش یافته است که در بعضی سالها فقط بخش کمی از ارتفاعات با برف اندکی در فصل زمستان پوشیده می گردد. آنهم در ظرف مدت کوتاهی ذوب می گردد.
بارشها بطور کلی نقشی کلیدی را در حیات اجتماعی و اقتصادی هر جامعه ای ایفا می نمایند. زیرا تولیدات و محصولات کشاورزی و دامی سال های آینده به میزان بارشها بستگی دارد و با کاهش آنها وابستگی مردم به سایر نقاط و یا پیامدهایی مانند خشکسالی را به همراه دارد. از همه مهمتر آب مورد نیاز همه موجودات به میزان بارشها بستگی دارد. اگر آب را مایه حیات نامیده اند ، به درستی بیان شده است. می توان کمبود آذوقه را در مدت کوتاهی وارد کرد ، اما وارد کردن آب با توجه به مصارف عدیده و روزمره آن غیر ممکن است.
بنابراین پاسداری از جنگلها و مراتع ، که یکی از مهمترین منابع نگهداری و ذخیره آب در جهان بشمار می روند یکی از وظایف اساسی یکایک ما است. ما باید خود حافظ این منابع در سرزمینی که به همه ما تعلق دارد ، کوشا تر از پیش باشیم. خوشبختانه ما در کشوری قرار داریم که در زیر خاک حاصلخیزش طلای سیاه ( نفت و گاز ) قرار دارد ، می توانیم نفت و گاز بیشتری مصرف کنیم ، اما نمی توانیم زیبایی و سرسبزی وطنمان را با امکانات مادی فراهم نماییم.
بهر حال کمبود بارشها ،بخشی ناشی از شرایط کلی اقلیم منطقه است و بخشی ناشی از تغییرات سطح منابع طبیعی و تبدیل آن به اراضی کشاورزی و دیمزارهای کم بازده است . ادامه و استمرار این کاهش های کمی و کیفی منابع طبیعی ، در آینده ممکن است پیامدهای ناگوارتری را برای منطقه ما به همراه داشته باشد.
بارش های سالیانه در گذشته خیلی بیشتر از امروز بود، زیرا عرصه های منابع طبیعی پربار تر از امروزی بودند. در فصل زمستان بارشهای برف و دفعات آن فراوان ، بنابراین برف روبی ها هم زیاد و تمامی برفهای پشت بامها به داخل حیاط خانه ها ریخته می شد. در غالب سالها ارتفاع 3 تا 5 متری حیاط خانه ها تا پشت بام با برف پر می گردید و بعد از برف روبی با یک پرش ساده می توان به داخل حیاط پرید. غالب جاده های مالرو در چند ماه زمستان بسته بودند.
نمایی از کوچه و خیابان های پوشیده از برف در اوایل فروردین ماه
کوچه های تنگ و باریک هم پر از برف می شدند. عبور و مرور در آنها مشکل آفرین بود. در بعضی از محلات برف تا اواخر فروردین ماه باقی می ماند.
رفتن به مدارس حتی در روزهای پر برف علی رغم مشکل تردد بسیار سخت بود و مدارس هیچگاه تعطیل نمی شدند.
قندیل:
یکی از مناظر زیبا در فصل زمستان تشکیل قندیل های یخی (شوشه سه هول ) است که از لبه شیروانی ها ، کناره های پشت بام ( گه وسبان )و لبه دیوارهای بلند.... آویزان می شدند.در روز های آفتابی، با تابش خورشید بر روی این قندیل ها تصاویر بی بدیل و زیبایی ظاهر می گردید .
نمای کلی این قندیلها یکی از زیباییهای فصل زمستان بود. اشکال متنوع آنها واقعا انسان را بهت زده میکرد، که چگونه این مناظر زیبا و دلربا در فصل زمستان خود نمایی می کند. بهر حال این هم یکی از زیباییهای فصل سرد و شبهای یخی زمستان بود.
این مناظر زیبا فقط خاص لبه های پشت بامها نیست . بلکه گاهی در مسیر بعضی جاده ها مانند مانند گردنه خان بانه در مناطقی که آب به مناطق پایین دست می ریزد در فصل زمستان به قندیلهای یخی مبدل می گردند. عبور از کنار این جاده کوهستانی در فصل زمستان ، همراه با درختان پوشیده از برف و کوهستانهای مالامال از برف ،سفید و درخشان مناظربسیار زیبایی ایجاد کرده بودند و مسافرین از دیدن آنها لذت می بردند. با کاهش میزان برف در کوهستانها ، این بار نمایی از طبیعت و لکه های باقی مانده برف بصورت جزیره های منفرد سیاه وسفید را، در دل کوهستانها به نمایش می گذاشت.جاری شدن آب ناشی از ذوب شدن برفها از ارتفاعات و پرتگاهها جلوه های دیگری از زیباییهای طبیعی به رخ آنانی که سوار بر وسایل نقلیه در جاده های کوهستانی عبور و مرور می کردند، ظاهر می ساختند .
به غیر از آثار قندیلها، باقی ماندن بارشهای برف بر شاخه های درختان چه در داخل حیاط منازل یا ادارات یا درختان حاشیه خیابانها مناظر بی بدیعی را از زیبا ییهای این فصل سرد را به نمایش می گذاشتند. متاسفانه نبود دوربین عکاسی و فیلمبرداری در آن سالها، ما را از تصاویر زیبای آن دوران محروم کرده است. در کل اینگونه زیباییها در فصل زمستان می تواند یکی از جاذبه های گردشگری باشند.
نحوه تشکیل قندیل ها بدین ترتیب است که برای درست شدن قندیل های یخی در آن واحد دو نوع دمای هم زمان گرم و سرد مورد نیاز است. بالاتر از صفر درجه ، برای آب شدن برفها و پایین تر از صفر درجه برای یخ بستن قطرات آب شده . تکرار مکرر این آب شدن برفها و یخ زدن های پیاپی ،که غالبا بر اثر تابش آفتاب روز در زمستانها اتفاق می افتاد ، برفها آب می شدند و بصورت قطراتی ریزش می کردند. آب رو به پایین در لبه شیروانی ها یا لبه پشت بامها که آفتاب وجود ندارد و هوا سردتر می گردد، یخ می بندد و تکرار پیاپی آنها سبب پیدایش قندیلها می گردید.
خسارات ناشی از شکسته شدن قندیلها:
اما این صحنه های جالب قندیل ها ،خطرات فراوان و جبران ناپذیری را در روزهای آفتابی به همراه داشتند . زیرا هوای گرم چند ساعت آفتابی منجر به شکسته شدن قندیلها شده و هنگام عبور از کوچه ها یا زیر لبه پشت بامها حوادث غم انگیزی را پدید می آورد.
عبور از کوچه ها در فصول بارندگی:
تا زمانی که کوچه ها مملواز برف بودند، عبور از لابلای آنهمه برف طاقت فرسا بود. به ویژه بعد یک روز آفتابی و یخ زدن در شب بعد . از طرفی هم زمان با آب شدن برفها یا بارشهای پاییزه و بهاره به دلیل گلی بودن کوچه ها ، عبور و مروراز کوچه ها مشکل تر از قبل می شد. بنابراین همواره کفشها و لباسهای عابرین گلی بود. در بعضی مواقع چسندگی گلها به کفشها غیر قابل تحمل می گردید و عابرین ناچار بودند چند بار کفشهای خود را با امکانات قابل دسترس به حداقل برسانند. زیرا خاک بعضی مناطق شهر که مجاور اراضی کشاورزی بودند به دلیل رسی بودن خاک فراوان تر و سخت تر از سایر مناطق مانند دامنه های بانه کون و پشت اداره برق بود.
نمایی از گوچه های گل آلود شهر در فصل بارندگی
منابع آب شهر:
بانه در ابتدا فاقد آب لوله کشی بود. در هر محله شهر، معمولا یک چشمه آب طبیعی وجود داشت و کل مایحتاج آب مردم از این چشمه ها استفاده می گردید. اما بعدا بخشی از آب پیر مراد و دوکانان در منبع آب بتنی جمع آوری و آنرا با لوله گذاری به اقصی نقاط شهر متصل کردند. این منبع آب قبلا خارج از شهر قرار داشت اما امروزه در بافت شهری قرار گرفته است.
در نزدیکی چشمه های سابق معمولا یک شیر آب (بلوعه) با اسکلتی چدنی زیبا ،برای استفاده عموم قرار داده بودند. اما بعدها برچیده شدند. اما رویهمرفته بانه در تابستان با کمبود آب مواجه می گردید. تا اینکه بر روی حوزه آب خروجی از ارتفاعات گردنه خان بانه در مسیر روستای مجسه سدی به منظور تامین آب شرب شهر احداث گردید. این سد کوچک با آب گوارا و آبی رنگش در فصل تابستان با نمای زیبا و سبز رنگ جنگل پشت سرش ، زیبایی خاصی را برای مسافرینی که از جاده بانه به سقز در حاشیه سد عبور می نمایند ، فراهم کرده است.
ادامه دارد...
بازنشسته مرکز تحقیقات جنگلها و مراتع استان کردستان است.محمد فتاحی 9 جلد کتاب را در زمینه جنگلهای زاگرس در کارنامه خود دارد.محمد فتاحی لیسانس و فوق لیسانس خود را از دانشگاه تهران در رشته مهندسی جنگلداری در سالهای 1355 و 1359 اخذ نموده است.
لیست پست های محمد فتاحی
اگه ممكنه درمورد منابع آب بانه اطلاعات بيشتري ميخواستم.
ممنون