در بانه یک اقلیت یهودی وجود داشت که تعدادشان بالغ بر چهل خانوار می شد آنها بعد از استقلال اسرائیل در سال 1948 میلادی و تقسیم فلسطین، در سال 1328 شمسی به کلی بانه را ترک نموده و به فلسطین مهاجرت کردند.
یهودیان بانه چون بسیاری از یهودیان جهان در محله مخصوصی با هم زندگی می کردند.محله آنان در پایین شهر، در شرق مسجد یوسف آغا و کنار رودخانه شهر قرار داشت.
یهودیان در محله خودشان کنیسه ای داشتند که در آن به نماز و نیایش می پرداختند.نماز را صبح و عصر و شب می خواندند روزه هم می گرفتند که به دو روزه از آنها بسیار اهمیت می دادند. یکی از آنها در اصطلاح مردم بانه "روژوه گه وره که" یعنی روزه بزرگ نام داشت به مدت 25 ساعت.
روزه ی دیگر را روزه ی کیپور kippur می نامیدند که روزه درخواست بخشایش گناهان بود. روز نهم ماه رومی را هم به مدت 23 ساعت به مناسبت ویران شدن بیت المقدس به وسیله رومیها و بخت النصر روزه می گرفتند برای این روزه سحری می خوردند. یهودی ها ریش می گذاشتند مسلمانها به عالم دینی ایشان مالم می گفتند به غسل معتقد بودند و پسران را در روز هشتم تولد، نامگذاری و ختنه می کردند ولی نامگذاری دختران شش روز بعد از تولد انجام می گرفت.
یهودی ها گوشت حیوان دو سم را می خوردند ولی گوشت شتر را حرام می دانشتند.روز شنبه را تعطیل می کردند. در آن روز آتش روشن نمی کردند. برای روشن کردن آتش در آن روز از وجود زنان مسلمان استفاده می کردند و در مقابل به ایشان مزدی می دادند.غذای روز شنبه را در روز جمعه می پختند.روز شنبه اگر هوا مناسب می بود به صحرا می رفتند و همراه با دهل و سرنا به رقص و پایکوبی می پرداختند.تهیه عرق و شراب فقط به وسیله ایشان انجام می گرفت.
... جشن های دیگری هم داشتند از جمله حنوکا و پوریم. در جشن پوریم آدمک مسخره ای را با پارچه های کهنه می ساخنمد و به آتش می کشیدند که سمبل هامان وزیر بود که به قوم بنی اسرائیل ستم روا داشته است!!!
یهودیان کردستان را صفارادی و یهودیان اروپا را اشکه نازی می نامیدند که در زبان و آداب با هم تفاوت جزئی داشتند ولی در دین یکی بودند.
یهودیان بانه لباس کردی می پوشیدند و در مراسم عروسی و شادی به کردی آواز می خواندند از پیرمردی از ایشان پرسیدم چرا به زبان خودتان آواز نمی خوانید؟ با زبان خودمان آواز خواندن جور در نمی آید.یهودیان بانه چون دیگر مردم شهر گاو و گوسفند نگه می داشتند و در زمستان و فصل سرما در مقابل اجرت به روستائیان می سپردند.
همانطور یکه اشاره رفت شغل بیشتر یهودیان زرگری و تجارت بود آنهاییکه سرمایه کافی نداشتند ضمن دوره گردی در شهر و روستاها جنس خرازی می فروختند. یهودیانی هم بودند که در ساختمانها کارگری می کردند.
...
روزی که مردم خواستند کنیسه را بسوزانند.
هنگام استقلال اسرائیل در سال 1327 شمسی و آوارگی مردم فلسطین، احساسات مردم شهر بانه علیه یهودیان به شدت تحریک شد، در یکی از روز ها عده ای به سوی محله یهودیها رفتند تا کنیسه را بسوزانند ولی مامورین شهربانی مانع از این کار شدند.آنگاه مردم به فکر جمع کردن اعانه برای فلسطینی ها افتادند. بدین منظور در حیاط مسجد جامع گرد آمدند و پس از مطرح نمودن ضرورت جهاد، یکی از جوانان شهر .. مقاله ای در دفاع از مردم فلسطین ایراد نمود.عده ای برای جمع اوری اعانه در شهر و روستاها انتخاب شدند. یهودیان که خود را در خطر می دیدند، پنج هزار تومان جمع کرده و به کمیته اعانه تحویل دادند و با این تدبیر از خطر رستند.ظرف چند روز بیست هزار تومان هم از شهر و روستاها جمع شد که با پول اهدایی یهودی هابه بیست و پنج هزار تومان رسید.ولی دولت از فرستادن این مبلغ به فلسطینیها جلوگیری کرد و با توصیه مقامات دولتی، مبلغ مذکور برای خرید یک دستگاه موتور برق بنزینی دست دوم هزینه شد که چند ماه از غروب تا نصف شب به شهر روشنایی می داد...
یهودیان از سال 1327 برای مهاجرت به فلسطین، فروش اثاثیه و خانه های خویش را آغاز نمودند و از جواب اینکه چرا به حراج اموالشان دست می زنند طفره می رفتند...
سرانجام صبح یکی از روزهای ماه اسفند 1328 شمسی آخرین خانوار یهودی ساکن بانه شهر را ترک گفتند. شنیدم در لب رودخانه به هنگام خداحافظی از چند نفر از همسایگانشان که به تماشا ایستاده بودند، خدا حافظی کرده و بی اختیار گریه سر داده بودند.
برگرفته از کتاب تاریخ و جغرافیای بانه اثر محمد رئوف توکلی
مهدی موسوی یکی از مدیران بانه پدیا است.قبلا در مورد تکنولوژی در سایتهای مختلفی می نوشت اما اکنون بیشتر به برنامه نویسی و طراحی نرم افزار مشغول است.از سال 90 در شرکت ژیار سافت به کار مشغول است.
لیست پست های مهدی موسوی