هنر بهتر زیستن
صفحات زندگی انسان گاهی سفید و نا نوشته باقی می مانند و زمانی مملو از گرفتاری و ناراحتی و لحطاتی مملو از شادی هستند. نویسنده این صفحات کسی غیر از خود ما نیست، می توانیم در تمام طول حیات ، با بهترین شیوه های ممکن خوب بنویسم و جایی برای گرفتاریهای روزمره و یا حتی جایی برای صفحات خالی باقی نگذاریم . برعکس گاهی با تنبلی و سستی و زمانی با رفتارهای نا درست فضای صفحات زندگی خود را آنچنان تیره و تار می کنیم که جز ظلمت و تاریکی چیزی باقی نمی ماند؟ وقتی در این گرداب بی انتها قرار می گیریم گاهی از خود می پرسیم ؟ چرا فاقد پنجره ای برای تابیدن نوری در این فضای بیکران نیستیم ؟ چگونه باید آنرا ایچاد کرد؟آیا امکان پذیر است؟
هنر زیستن :
هنر زیستن را ، می توان گفت ، خداوند به طور ارثی در ژن های هر موجود زنده ای پدید آورده است . این هنر ها در مورد انسانها هم ارثی و هم اختیاری هستند و در مورد گیاهان غالبا ارثی هستند.
با نگاهی بسیار کوتاه به سبز شدن یک دانه در دل خاک در دل تاریکی زمین توجه کنید دانه بذر را به هر طریقی راست ، کج ، افقی ، قائم ، مورب و خلاصه به هر شیوه ای در زمین بکاریم ، دانه بر اساس سرشتی که در نهاد(ژنها) آن نهفته ، سعی می کند جایگاه خود را اول مسقر نماید و در فصل مساعد که رطوبت و گرما برای رویش آن فراهم میگردد ، در تلاش برای رهایی از این تاریکی است . ابتدا دانه ، رطوبت را جذب و باد می کند. سپس نو نهال کوچک داخل بذر رشد و با خارج شدن از پوسته بذر به دو قسمت میگردد. بخش هوایی آن ، ساقه باریک و ترد آن ، با مهارتی خاص سر از زمین تاریک خارج و خود را به جهانی نورانی که حداقل نیمی از ایامش روشنایی است، می رساند و نیمه دیگر برای دست یابی به مواد غذایی و استواری و پایداری گیاه راهی اعماق زمین می گردد. تا با ریشه دوانی چه بصورت افقی یا عمودی و یا ترکیبی از آنها وظیفه خود را در قبال نبات آینده به انجام برساند. به عبارتی ساقچه راهی روشنایی آفتاب برای تبدیل مواد خام به شیره پرورده ، دریافت هوا و به ویژه کربن برای ساختن تنه ، ساقه ، شاخه و برگها که حکم کارخانه تبدیل کننده مواد خام به پرورده را بر عهده دارند می شوند و ریشه با جذب آب و مواد آلی و معدنی و ارسال آن به برگها ...به پایداری و مقاومت نبات در مقابل طوفانها .... کمک ( کمک جمعی ) می نمایند. به عبارت ساده ساقه و ریشه در یک هماهنگی کامل برای رسیدن به سرسبزی ، تولید بذر و به جای گذاشتن نسلهایی از خود همکاری مشترکی را برقرار می سازند، اما یکی در نور و دیگری در تاریکی ، ولی یار و مدکار همدیگر می گردند.
در این تصاویر(از راست به چپ ) نمایی از گیاهچه داخل بذر ،مراحل مختلف سبز شدن دانه در دل خاک و نمایان شدن اندامهای هوایی و زمینی و ، ساقچه و ریشچه .
آنچه از رهگذر این ارتباط تنگاتنگ حاصل می گردد ، نباتی تنومند ، کارا به انجام وظایف حاصل می گردد ، تا بذر های تولید شده از آن باز به توانند این فرایند را مجددا تکرار و سبب ازدیاد و توسعه نباتات در جهان هستی گردند. آخرین مطالعات نشان داده که گیاهان غالبا در زمانهای پایانی عمرشان می کوشند با تولید بیشترین میزان بذر نسلهای آینده خود را توسعه دهند.
در تصویر دست راست نمایی از ریشه درختان را می بینید که خداوند چکونه در انتهای این ریشه ها مته های حفاری را قرار داده تا به سو بگردند و آب و مواد غذایی لازم را فراهم نمایند.
در تصویر دست چپ نمایی از یک جنگل بلوط را می بینید که چگونه در مناطق نیمه خشک کشور با ریشه دوانی عمیق در دل خاک استواری و پایداری درخت را فراهم می نماید گاهی طول ریشه از چندین کیلومتر طولانی تر خواهد بود.
زمان ، مکان ، عمق و رطوبت داخل خاک در موقع کاشت بذر و بعد از آن آب و نور و سایر رقبا یا گیاهان اطراف....بهره برداری از آن منطقه جهت بر داشت علوفه .... یا دوری و نزدیکی به مناطق جمعیتی یا انسان و دام (چه اهلی و چه وحشی ) ، مرغوبیت گیاه ( خوش خوراک ، خشبی......)، دوام و پایداری یا عمر آن نبات و نهایتا دهها و بلکه صدها عامل محیطی دیگر در استمرار و بقای آن نقش ایفا می نمایند. این نکات در مورد انسانها هم صادق است.
اگر دانه مورد نظر ما بذر گندم و ذرت و دیگر حبوبات قابل مصرف باشد قدمش بر این کره خاکی مایه آرامش انسانها خواهد شد . اگر علف هرز و نا بجا و هرجایی باشد ، هر کجا سبز گردد ، قبل از رسیدن به مرحله میوه و بذر دهی از زمین می کنند و دورش می ریزند. اما خداوند در سرشت آنها سیستمهای تدافعی ویژه ای پدید آورده که با دهها و صدها بار کندن نابود نمی شوند. تا ما در مبارزه با اینگونه گیاهان درس زندگی و راه پیشرفت را بیابیم .
اگر در مناطق کوهستانی قرار گیرند بخت و اقبالشان به مراتب بیشتر از مناطق تحت پوشش انسانها (در دشت ها...) خواهد بود .
اگر بذر درخت باشد چه مثمر و یا غیر مثمر دوام بیشتری خواهد یافت . اگر درخت بلوط باشد دوام و پایداریش چندبرابر نسل آدمیان ادامه خواهد یافت و از آن بالا نظاره گر پایان نسل انسانها و دیگر موجودات خواهد بود. این درختان چون قرنها دوام می یابند دهها ترسالی و خشکسالی را از سر می گذرانند. در سالهای معمولی دوایر سالیانه اش یکنواخت ، در خشکسالیها دوایر سالیان اش باریک و بهم پیوسته ( رشد محدود ) و در تر سالیها دوایر رشد سالیانه اش باز و با فاصله خواهد بود.
برش عرضی درخت از بیرون به داخل
1- پوست درخت
2- د.ایر سالیانه هر دایر ه نماینده یک سال رشد
3- قسمت تیره همان دوایر سالیانه ای هستند که در ابتدای رشد شکل گرفته و کم کم با تغییر رنگ پوسده و وسط درخت پوک میگردد.
عالمان منابع طبیعی دریافته اند که می توان از این درختان که سرنوشت ما و آبا و اجداد ما را دیده و تجربه کرده اند و آب و هوا های چند صد ساله را دیده اند. می توان چند سئوال مهم را طرح و پاسخ آنها یافت. بلی می توان با فرو بردن مته سن سنج ( سال سنج ) در عرض تنه و بررسی یهنای بین دوایر سالیانه آنها فهمید که دوره های تر سالی و خشکسالی در مثلا سیصد سال گذشته چگونه بوده است؟ آیا این اتفاقات هر بیست سال یکبار یا هر 50 سال یک بار روی داده است ؟ آیا این روی دادها در طول زمان یکنواخت بوده یا در ابتدا طولانی مدت و بعد از گذشت 200 سال یکنواختی در صد ساله پایانی با خشکسالیهای ممتد و پیاپی روبرو بوده است؟این روند همان تاریخ سرنوشت این درخت است که به دست تاریخ نویسی ماهر در همه اعصار سپرده شده و می توان آنرا بازساری نمود.
بلی دانش امروزی این امکانات را فراهم آورده است؟ اگر تاریخ مدونی از سر زمینمان می داشتیم و آنرا با صفحات به یاد مانده گذشته نیاکانمان مقایسه می کردیم خیلی خوب این حد و حدود تر سالیها و خشکسالیها، افزایش و کاهش جمعیت ها .... مشخص می گردید؟
درد امروز ما و شما ، ما و دیگر کشورهای و اقوام عقب افتاده این است که :
1- تاریخ مدونی از رخدادهای گذشته را به دلیل بیسوادی عامه مردم کسی نه نگاشته است.آنچه از تاریخ باقی مانده سر گذشت پادشاهان ، امیران و فتوحات آنها و در مقابل بیان ذلت شکست خوردگان از دست پیروز مندان ... است.
2- اگر فرد باسوادی بوده ، در خدمت امیران و پادشاهان بوده و فقط آنچه را که آنان به درست یا نا درست به او دیکته کرده اند یادداشت و از آنان به جای مانده است؟
3- فقر و بدبختی ، خوشی و ناخوشهای عامه در تاریخ های ما بسیار کم ضبط شده اند؟ اما همانطور که در درختان مناطق معتدله ذکر شد، ثبت پدیده ها از طریق بررسی دوایر سالیانه تنه درخت ثبت و ضبط می گردد. می توانستیم بخشی از پدیده های طبیعی را یادداشت می کردیم بیش از این به سوابق خود دسترسی می یافتیم . اما چون عمر ما کوتاهتر از درختان است می توانیم بخشی از پیامدها و پدیده های گذشته را از آنها کسب کنیم .
4- امروزه غالب اکولوژیستها معتقدند که گیاهان هر منطقه نشان دهند ه شرایط محیطی آن منطقه به ویژه آب و هوا هستند و بهتر از هر سازمان هواشناسی می توانند بیانگر شرایط آب و هوایی باشند.
5 - در تاریخ سرزمین ما ، با وجود وفور گیاهان ، پراگندگی و گسترش جنگلها و فراوانی انواع حیوانات یا از آنها چیزی نگاشته نشده یا اگر ثبت و ضبط شده ، محدود و نا رسا هستند. هر چند جوامع گیاهی ما ، بکر و دست نخورده باقی مانده اند ، گاها شاهد دیده شدن بیر و شیر ... و غیره بصورت محدود بوده ایم.؟ به عنوان نمونه وقتی بعد از جنگی سخت پادشاه برای تمدد اعصابش همراه با چاکران و نوکران و محافظین دربارش به گردشگاههای اطراف می رفته اند ، کاتبین چنین مراسمهایی را گاه در لابلای فتوحات بنا به دستور سلطان وقت نگاشته اند؟ ولا غیر . خلاصه کاتبان و نویسندگان فقط می توانستند از خوان یغمایی این امیران نانی دست و پا کنند؟ البته بوده اند کسانی که با پای پیاده و شکم گرسنه سرزمین های مختلف را در نوردیده و آنچه را دیده و شنیده اند با قلمی روان و نثری زیبا از خود به یادگار بگذارند و امروز مایه افتخار ما استفاده کنندگان است .
5- انتشار اطلاعات و رخدادها در گذشته ، اگر نگوییم چند ماهه و گاهی سالیانه و زمانی دهها سال طول می کشیده ، سخنی به گزاف نگفته ایم.
6- نیاکان ما همه در جنگ و ستیز با بیگانگان یا همسایگان و هم قطارهای خود بوده اند. جنگها غالبا طولانی و کشنده بوده اند ، اتفاق افتاده که پدر فرزند خود را نبیندو با یادگاری که از خود به جای گذاشته (بازوبند...) دستور داده که بر بازوی فرزندم به بندید تا اگر آن نشان را دیدم اورا بشنام ( داستان رستم و سهراب.....)
7- پدران ما در گذشته فاقد بهداشت عمومی و کنترل زاد و ولد بوده اند ، گاها عالمان دینی، سقط جنین و کنترل موالید را حرام ( هر چند امکانات لازم فراهم نبوده ) تا نیاکان ما با زاد ولد بیشتر تعدادی را در چوپانی و شبانی، تعدادی را در کشت و زرع و تعدادی در غلامی خان و امیران قرار دهند.
8- اگر تاریخ 2500 سال شاهنشاهی ایران را بخوانید بندرت در صفحات تاریخ این سر زمین فواصل زمانی 20 تا 50 سال را برای اندیشیدن و تفکر می یابید؟ زیرا دایما جنگ و درگیری حاکم بوده است.
9- خواندن و نوشتن هم به دلایل ذکر شده مجالی به پدران ما نداده یا خان و حاکم اجازه نمی داده در این مسیر گام بردارند. اگر در این اواخر و به ویژه پس از استیلای اسلام کاتبان و نویسندگانی بیش ازگذشته بوده اند ، غالبا در زمینه ترویج مسایل دینی... بوده و بندرت در چند اقلیم نخبگانی چون ابن سینا ، سعدی ، فردوسی...... و دیگران آثاری ماندگار را با دهها و صدها مشقت موجود تحمل کرده تا آثاری جاودان از خود به جای گذارند.
10- زمانی نیاکان ما را وحشی ، آواره و زمانی ما را رشید و قوی دل و زمانی فراموش شده و گاهی در 100یا 200 سال نامی از ما برده نشده ؟ چرا ؟ به نظر میرسد پاسخ آن ساده است. زمانی که از شر دشمن ناچار بوده اند به جنگند ، بعد از پیروزی مایه افتخار شاهان شده و زمانی که شکست خورده اند ، گاها از بی کفایتی ساکنانش نام برده شده و زمانی که ناخودآگاه مورد حمله قرار گرفته اند لانه و کاشانه خود را به جا گذارند، چون توان مقابله با لشکریان فراوان دشمن را نداشته اند به کوهستانها گریخته اند. در این لحظات تاریخ نویسی که در خدمت امیر حمله کننده بوده به او دستور داده شده، بنویس ما آمدیم آنهارا غارت کنیم و نابودشان سازیم ، اما آنها خانه و کاشانه شان را ،جا گذاشته و فرار کرده اند( دید امیر فاتح). فرار کنندگان به کوهستانها چون جمعیت شان اندک و قدرت مقابله با سپاه عظیم طرف مقابل را نداشته ، آگاهانه و عاقلانه مسیر دیگری را انتخاب تا خون بی گناهان ریخته نشود..... اینگونه موارد زیاد دیده شده است. اما نمی توان به آنها استنا د نمود . اما متاسفانه بر تارک اوراق به جا مانده تاریخ ما این گونه موارد فراوان و گاها با القاب بدبینانه به آنها نگریسته اند .
11- از همه مهمتر جمعیت انسانی و دامی از روندی بسیار شدید و غالبا سنتی و در مقابل با کاهش کمی و کیفی تولیدات مواجه هستیم و ادامه این روند به شیوه فعلی بحرانهای شدیدی را به همراه خواهد آورد.
در این منحنی جمعیت ایران از سال 1880 تا 2005 ترسیم شده است . اما تا سال 1950روند افزایش جمعیت متوازن ولی از آن به بسیار شدید می گردد بطوریکه در طول 125 سال 9برابر و در بین 1950 تا 2005 به تنهایی 5/4 برابر شده است . این انفجار جمعیت همراه با انفجار تعداد دامها بیشتر از 10 برابر گشته است اما منابع ما محدودترشده و کیفیتآنها چندین برابر بدتراز گذشته شده و در حال اضمحلال می باشد. 12- گسترش جنگلها در طبیعت به تناسب شرایط آب و هوایی می تواند از 2 تا بیش از 7 طبقه توسعه یابند اما هرچه محیط خشکتر می گردد طبقات گیاهان در جوار هم کمتر و برعکس در مناطق گرمسیر و پر باران بیشتر خواهد بود.
در این تصویر یک جنگل سه طبقه یا سه اشکوبه را می بینید در طبقه فوقانی درختان نور پسند و در طبقه کیانی نیمه نور پسند و در طبقه پایینی گیاهانی که به نور کمتر نیاز دارند.
مقایسه گذشته با حال :
1 –در چند دهه اخیر روابط بین الملل ، بین جوامع و افراد .... آنچنان گسترده شده که کوچکترین اتفاقات روز مره در ابعاد جهانی بر تلکس های خبری سراسر جهان قرار خواهد گرفت.
2 – تحصیلات در ابعاد و عرصه های گوناگون ، آنچنان فراهم گردیده است ، که اگر در شهر یا کشورش امکان آن فراهم نباشد ، می تواند از طریق ارتباط با مهمترین دانشگاههای چهان بالاترین امتیازات علمی را فراهم گردد.
3- در جهان امروز فقر و بیسوادی جایگاهی را ندارد. اگر تا سه دهه قبل در تک تک خانواده های ما چند نفر بیسواد پیدا می شد ، امروز در هر خانواده به ندرت افراد بیسواد ( بجز بعضی روستاها) مشاهده می شود.
4 – کسب درآمد بسیار سهلتر و آسان تر از گذشته شده فقط کمی همت و فراست می خواهد و بس
5- فزونی جمعیت انسانی و کاهش منابع طبیعی و نهایتا کاهش تولیدات.....
6- دنیای امروز ، دنیای تولید و تبادل اطلاعات و تکنولوژیهای پیشرفته است و فن و فنون سنتی جهان سوم در مقابل آنها فاقد کارایی است.
7 – گذر از عهد سنتی به مدرنیته اگر نگوییم بسیار مشکل است و لی با حواشی های فراوان و نگران کننده روبرو است...........والی آخر
مشکلات جوامع امروزی:
کشورهای مترقی و پیشرفته به مدد برنامه ریزیهای بلند مدت ، جذب نخبگان ، جذب سرمایه ها ، توسعه دانشگاهها ، توسعه فناوری های روز.... توانسته اند ، سلطه بیدادگرانه خود را بر اقصی نقاط جهان تسری و با حضور دایمی در تلاشی بی وقفه برای دسترسی هر چه بیشتر به منافع آنی و بلند مدت خود ، فروش محصولات تولیدی با راه اندازی شبکه های تبیلیغاتی فراوان ، دگر کشورها را به کالاهای مصرفی خود وابسته تر از گذشته کرده تا بدین ترتیب با توان مالی و قدرتی بی همتا به عنوان ابر قدرتی مهم باقی بمانند.
در جهان سوم یا کشورهای در حال گذر ، فرد گرایی و آرمان طلبی و سلطه بر افکار طبقه کم درآمد و کم سواد غلبه دارد. گذر از این فضا نیازمند برنامه ای ملی و اتحادی همه گانی است.
اتحاد و پیوستگی بین افراد و گروهها ی پراکنده ، سست و خلل پذیر ، زیرا توان برقراری و گفتمان فی مابین هنوز نوزاد و به قول ما ساوا ( نرسیده ) است.
در مسابقات فردی غالبا پیروز میدانیم ، و خوب می درخشیم .... اما همین که دو یا چند نفر در کنار هم قرار می گیریم رشته های بافته شده ، در کنار هم پنبه می گردند. متاسفانه این گره های کور، هنوز پا بر جاست. در واقع خرد فردی ( مسابقات کشتی گیران ) مناسب داریم و در عوض خرد جمعی نا متوازن ( بازی فوتبال...) . این گره های کور و این نابسامانیها را باید دید ریشه در افکار فردی ما دارند یا ریشه در افکار متولیان ما ... بهر حال باید این نارساییها را شناخت و مرتفع نمود.
محدودیتهای دموکراسی فراوان و آزادیهای فردی و جمعی بنا به مصلحت حاکمان چیده شده است. متاسفانه این تضادها از گذشته دور رواج و همچنان ادمه خواهد یافت.
محدودیت احزاب فراوان و غالب احزاب موجود یا پایگاه اجتماعی اندک دارند یا توسط حاکمان برای همخوانیهای جهانی درست شده و هر روز بیشتر و بیشتر، اما فاقد پایگاه اجتماعی مناسب هستند.
فاصله طبقات ثروتمند و فقیر اگر تا چند دهه قبل تا دهها برابر بوده ، امروزه هزاران و بلکه میلیونها برابر شده است.
اگر تا چند دهه قبل تراستها و کارتلهای اقتصادی به چند کشور محدود می شد ، امروز در غالب عرصه های اجتماعی اقتصدی و سیاسی جامعه رخنه یافته است؟
هر چند بهداشت عمومی و فردی بسیار رشد یافته ولی به خاطر استفاده از محصولات فرآوری شده و استفاده نا بجا از کشت و زرع آفات و امراض دهها برابر گذشته شده است.
امروزه شیوه جنگلهای کلاسیک ، جای خود را به جنگهای الکترونیکی و شبکه های مخابراتی داده است. اگر تا دیروز ، شیوه جمع آوری اطلاعات با افراد خاصی در اقصی نقاط مناطق شکل می گرفته ، امروزه با هواپیماهای کوچک و بدون سر نشین و با شبکه های کامپیوتری سهلتر از گذشته دنبال می گردد.
اگر در گذشته جنگ بین دوابر قدرت بود امروز دامنه این توسعه طلبیها گسترده تر و پیچیده تر شده است.
اگر در گذشته اقتصادهای حاکم بر مناطق قبیله ای و سنتی بود امروزه جهنی شده و با هر گونه تنش در دورترین نقطه جهان روند صعود و نزول اوراق بهادار ، فلزات قیمتی ...... دچار بحرانها می گردند.
این اگرها..................... تا دلت بخواهد فراوان و تمام نشدنی
اما هنر یکایک ما و مدبران با کفایت و اداره کننده گان اینگونه سر زمینها چگونه باید باشد کلاسیک یا مدرنیته یا ترکیبی از آنها.. یا اصولا فاقد فرمولاست. موفق ، آنانی خواهند بود که با فرمولهای ابتکاری روزانه و ماهانه خود بتواند بر افکار دیگران اثر گذاشته و القائات خود را جایگزین فرمولهای پیشین نمایند. ؟ به عبارت دیگر ، آنانی که دریافته اند موج سواری را ، به همین خاطر سیاستها ، غالبا بر پایه امواج دریا و گاهی اقیانوس در مرکزیت نظامهای سلطه پی ریزی می گردد.
اندیشیدن در این فضای بحرانی هنری بی مانند است و آنانی پیروز میدانند که بهترین فرمولها را اجرا و با تبلیغات های فراوان بتوانند سلطه خود را بر دگر کشورها افزایش دهند. در ورای همین عناوین است که سقوط و ظهور سلاطین و حاکمان گاها، به بدترین شیوه ممکن اتفاق می افتد.
چگونه باید این هنر ها را آموخت و در اشاعه آن تا قبل از گذشت تاریخ مصرف آنها تلاش نمود. هنر یکایک ما و ماحصل برایند نهایی آن برقراری سرزمینی آباد و آبادتر از گذشته برای نسل حاضر و آیندگان خواهد بود.
اسماعیل موسوی در نگاهی فرهنگی به تاریخ کردها از قول سمیر امین این جمله را بیان کرده است.
" تاریخ انباشته از لاشه جامعه هایی است که به موقع موفق نشده اند ".
اگر دیر بجنبیم مسلما همان سرنوشت غم انگیز نیاکان ما که امروزه ما به اشکال متنوع تجزیه و تحلیلش می کنیم دچار خواهیم شد.
نقش محیط بر افکار ساکنان:
در صفحات قبل به غالب پدیده ها از ابعاد مختلف مادی و معنوی اشاره شد. اما به نقش محیط و اثرات و تبعات آن اشاره نشده است. محیط زندگی یکایک ما ، در خانواده و بعدها در مدارس ، دانشگاهها و سایر محیط های اجتماعی ( کوچه و بازار)دست خوش تغییراتی خواهد گردید که تا حدودی از کنترل پد و مادر خارج و در دست افراد دیگری خارج از محیط زندگی قرار می گیرند. در واقع تاثیرات محیطی خارج از کانون خانواده ها است که مهمترین دوران بحران نوجوانان ما را شکل می دهند.
جوانان در این مرحله از نوجوانی و جوانی از فضای بسته خانوادگی خارج و با افکاری باز و ناشناخته و در مواردی جذاب و شیرین همگام با روئیاهایشان گرفتار دسته های متفاوتی مانند هم تیپ های خود ، بزرگترها ، با آمیخته ای از خرده فرهنگهای ریز قرار می گیرند.
ذهن جوانان ما در این مرحله دارای گیرایی خاصی هستند زیرا شنیده ها در مراحل اولیه جدید ، جذاب و آرام بخش هستند و تصور بر این است که اگر بر بالهای این رویا ها سوار گردند اورا به خواسته هایش خواهد رساند. با بر گشت به خانه و سئوال وجواب از ایشان که کجا بودی و چه کردی و چه کسانی را دیدید ، خشمگین و مضطرب و تلاش می نماید با پاسخهای کوتاه و نا رسا .... ذهن خودرا آماده برای قول و قرارهای بعدی نماید. اگر امروز یک ساعت دیر آمده در ماههای دیگر فاصله را بیشتر و بیشتر تا بکلی یا از خانواده می برد ، یا ترک تحصیل می نماید و با پاسخهای تندتر از گذشته جواب والدین خود را پس می دهد تا کمتر از او سئوال کنند. زمانی فرزندان با هوش و ذکاوت بیشتر، گول اینگونه افراد را نخورده و گفته های و شنیده های آنانرا بی ارزش و تعدادی هم بین زمین و آسمان قرار می گیرند.
این موضوع را به شیوه ای دیگر این بار در گیاهان عنوان می نمایم. یک باغبان در برخورد با تک تک درختان و ارزش و اهمیت آنها سعی می نماید با هرس کردن شاخه و برگهای اضافی در زمان مقرر ( توجه گردد) می کوشد بار دهی آنان را بیشتر و بیشتر نماید . باغبان نمی خواهد درختانش پر شاخه و ارتفاع آنها بلند و دور از دسترس گردند. نمی خواهد بار کمتر بدهد؟ پس از تجربیات گذشتگان بهره می گیرد در اواخر پاییز یا اواسط اسفند ماه به بعد به تناسب شرایط آب و هوایی و برودت هوا زمان را طوری انتخاب می نماید که صدمه ای به درختان باغش نرسد ، چون کمترین غفلت آسیبی جدی به محصولاتش وارد می کند.
در این دو تصویر هرس کردن( دست چپ) و نتایج باغ هرس شده (دست راست)را می بینید.
ما به عنوان باغبانان فرزندان دلبندمان چگونه باید در مقاطع زمانی مناسب فیچی باغبانی را بر داریم تا همانند باغ پربازده ، جوانانی برومند و تحصیلکرده تحویل جامعه باید داد؟هنر و طرافت کار در اینجا نهفته است؟
پس به نقش زمان در هرس کردن توجه نمودید . بچه های ما هم نهالهای کاشته شده باغبانانی چون ما هستند ، همانطوریکه باغبان زمان مناسب برای هرس کردن و شیوه هرس کردن را آموخته و به کار می بندد ، ما هم باید بدانیم تا قبل از پا گذاشتن فرزندانمان به محیط خارج از خانوده اورا خوب تربیت ( هرس کردن باغبان ) کنیم. همانطور که باغبان به موقع آبیاری ، وجین کردن ، کود دادن، مبارزه با آفات و بیماریها را به موقع انجام می دهد. ما هم باید بدانیم ، فرزندانمان در بیرون از خانه با چه کسانی ، در چه زمانهایی ، برای چه نوع اهدافی .... قرار و مدار دارند، تو جیبی ( کود دادن باغبان ) اورا طوری تنظیم کنیم که زیاد از حد نباشد و با آن به حشر و نشر بیشتر نه پرازد. اگر افراد ناباب اورا از مسیر مورد نظر خارج کرده اند ( مبارزه با آفات و بیماریها) با بازدید ، راهنمایی و هشدار به آنان فرزندمان را از دست افراد ناباب خارج نماییم .
امیدوارم که بیان نکات فوق مسیر زندگی جوانان ، مردان و زنان شهرمان بانه را آگاه تر از گذشته نموده تا با تلاشی همگانی بتوانیم عقب ماندگیهای تاریخی خود را جبران نماییم.
از اینکه همشهریان من در شهر بانه در طی این دهه توانسته اند ، فضای اقتصادی شهر بانه را عالمانه و آگاهانه تغییر دهند ، بدانند که در پی این تحولات ارزنده که مصادف با گذر شهری فقیر به سمت شهری با افتصاد مناسب تر حرکت می نماید پیچیدگیهای فراوانی را فرا راه خود دارند که می تواند با مدیریت آگاهانه در مسیر پیشرفت قرار گیرند و با بی توجهی و صرفا نگاه اقتصادی ، ممکن است در چاله چوله هایی قرار گیرند که پشیمانی سودی نخواهد داشت.
اما من که صدها کیلومتر دورتر از شما زندگی می نماییم در هراسم که نکند همشهریان تک بعدی به موضوع بنگرند و تا به خود آیند سیمای شهرشان به آلودگیهای اجتماعی که در بعضی نقاط کشورمان یا در همسایگان ما اتفاق افتاده گرفتار آیند.
در تشریح سبز شدن بذر گیاهان و تشریح برش عرضی درختان و شاخه زنی درختان مثمر توسط باغبان نکات آموزشی زیبایی با الهام از طبیعت زیبای شهر و دیارمان آورده شده که چگونه باید حرکت کرد ؟ چگونه زیست ؟ یافتن بهترین شیوه زیست رازی است نهان که به دستان توانای یکایک شما باید شگفته گردد و به میوه های شیرین و محصولاتی پربازده ... برای استمرار حیات خودمان و صدور به سایر نقاط کشور ، منابع مادی و معنوی پایداری را برقرار سازیم.
اگر ما نباشیم جملات و کلام بزرگان باقی خواهد بود . به فرزندان خود بیاموزید که به جای امر ونهی های گذشته از تجربیات بیکران این دنیا ، که امروزه همه با نام دهکده جهانی از آن نام می برند ، خوب استفاده نمایند .
به امید آن روزی که پیروزی و سر افرازی نصیب همگان گردد و همه با هم در تلاشی بی وقفه با گامهای استوار بیش از پیش به جلو و با دیدی عمیق تر از گذشته به پرواز در آیند.
و دیگران این پرواز ما را سر آغازی برای خود بدانند ، تا در این آسمان لایتناهی همه با هم پرواز نماییم و همه از این سفره رنگین، و این همه نعمات خداوندی بهترین چیدمان ها را فراهم سازند.
بازنشسته مرکز تحقیقات جنگلها و مراتع استان کردستان است.محمد فتاحی 9 جلد کتاب را در زمینه جنگلهای زاگرس در کارنامه خود دارد.محمد فتاحی لیسانس و فوق لیسانس خود را از دانشگاه تهران در رشته مهندسی جنگلداری در سالهای 1355 و 1359 اخذ نموده است.
لیست پست های محمد فتاحی
بسیار زیبا.
از ارسال مطالب خوبتون ممنونم.