هشتم مهر سال 1323 محمد رشید خان تصمیم وحشتناک خود را به مرحله عمل در آورده و دستور داد شهر آتش زده شود. عده ای از تفنگچی هایش ازجمله "رستمه رش" و معدودی از بیگزاده های بانه مامور این کار شدند. یک ساعت از شب گذشته، شعله های آتش از محلات شهر به آسمان بلند شد. از بخت بد، دهها پیت نفت متعلق به "حاجی محمد امین بختیاری" در یکی از دکان هایش موجود بود. عاملین جنایت، در دکان را شکسته و پیت های نفت را آورده و به خانه ها پاشیده و آتش می زدند. در خلال آتش سوزی، محمد رشیدخان در تاکستان های آربابا موضع گرفته بود و با دوربین جریان حریق را نظاره می کرد.
صبح روز نهم مهر، شهر بانه به تلی از خاکستر تبدیل شد و جز مساجد و چند خانه که شمار آنها از انگشتان دست تجاور نمی کرد خانه ای باقی نمانده بود که دود و زبانه آتش از آن برنخیزد.
چون خانه های آن زمان بیشتر به هم چسبیده و سقف آنها تماما با تیر چوبی و درگ درختان پوشیده شده بود سرعت انتقال و توسعه حریق زیاد بود. با آتش گرفتن خانه ای، محله ای طعمه حریق واقع می شد.
پس از آنکه عملیات سوختن شهر تقریبا پایان یافته تلقی می شد نیروی ارتش به شهر وارد شد. سرتیپ هوشمند افشار ستاد فرماندهی خود را در چشمه احمد آباد، جنوب شرقی شهر قرار داد و محمد رشید خان با ورود نیروی ارتش به شهر، کوه آربابا را ترک گفت.
سرتیپ هوشمند افشار، پس از استقرار نیرو در شهر و حومه، با چند نفر از آوارگان تماس حاصل نمود و آنها را تشویق کرد که به شهر بازگشته و به بازسازی خانه هایشان بپردازند و به متواریان خبر دهند که از کمک های دولت برای ترمیم ویرانیها برخوردار می شوند.
در سراسر ایران، اعاناتی برای مصیبت زدگان بانه جمع آوری شد و عده ای توانستند با گرفتن تیر چوبی و کمک های جنسی و نقدی برای خود سرپناهی بسازند.
فرا رسیدن سرما و ریزش باران های پائیزی سبب شد که مردم نتوانند به موقع به شهر بازگردند. خاک بانه در برابر سرما و بارندگی چندان مقاومت نداشته و سبب شد که اکثر دیوارها در زمستان فرو بریزد و مردم از این بابت بیشتر دچار ضرر و زیان شدند.
از اردیبهشت 1324 عملیات بازسازی شهر بانه آغاز گردید و در عرض 10 سال به صورت بهتری تجدید بنا شد. بدهی است اگر آنطوری که لازم بود کمک ها و اعانات حیف و میل نمی شد و به دست مردم می رسید سوختن شهر از لحاظ مالی در سرنوشت اهالی زیاد موثر واقع نمی شد